روز اول گفتم: عزیزم من اصلا غیرتی نیستم
میتونی با تمام همکلاسیها و هم دانشگاهیهای پسرت رابطه دوستانه داشتهباشی
میتونی توی مهمونیها با پسرها دست بدی
اگه دوستای پسرت مارو به کنسرت یا کافی شاپ دعوت کردند، من حتما میام
خودت تنها هر وقت دوست داشتی میتونی بری خرید، اونم از مغازهای که فروشندهاش مرد باشه
توی خیابون، اگه گم شدی میتونی از یه مرد آدرس بپرسی
اما همینطور که گذشت دیدم چه معنی میده، همسر من با پسر نامحرم دوست باشه، اونم فقط به بهونه اینکه همکلاسی بودهاند
یه کم که بیشتر گذشت
گفتم چه معنی میده همسر من با نامحرم دست بده
تازهترش... چه معنی میده همسر من به میهمانی بره که توش مرد هست
یه کم که باز بیشتر گذشت گفتم: چه معنی میده دوستای پسرت مارو به کنسرت دعوت کنند
اصلا اگه اونا منظور بدی نداشتند، چرا خواهر مادر خودشون رو دعوت نکردند
باز که یه کم بیشتر با مسائل آشنا شدم گفتم این فروشندههای مرد همشون چشم هیز هستند، اصلا چه معنی میده زن تنها بره خرید؟
باز که یه خورده بیشتر فکرم روشن شد گفتم: اصلا یعنی چی که همسر من با نامحرم هم کلام بشه
باز یه خورده بیشتر که گذشت من بیشتر پیشرفت کردم
باز یه خوردهتر که گذشت من بیشترتر پیشرفت کردم
البته فکر نکنید من زیاد همسرم رو محدود کردم
فقط امروزبهش گفتم دیگه از امشب حق نداری بدون چادر تلویزیون تماشا کنی!
اصلا چه معنی میده زن آدم بیحجاب بشینه نگاه به یه مرد نامحرم بکنه؟
حالا اون مرد نامحرم میخواد اخبار گوی شبکه یک باشه یا میخواد مهران مدیری با اون چشمای هیزش باشه.
اوه عزیزم من کاملا طرفدار افزایش حقوق اجتماعی زنان هستم
البته عزیزم فراموش نکن نوع طرفداری من فقط در این مملکت معتبره...!؟
|